دختــــر چهـــــار فصـــــل

به دلت گوش سپار... دل همه چیز را می داند!

دختــــر چهـــــار فصـــــل

به دلت گوش سپار... دل همه چیز را می داند!

بخون تا بفهمی !

 

 

 

چند روزیه فکرم خیلی مشغوله. چرا؟ گوش کن تا بگم .

 

 خدا رو چه دیدی شاید فکر تو هم درگیر شد!!

 

 

همایش نجوم شاخه ی آماتوری تو نیشابور برگزار شد

 

آدمای زیادی از شهرهای مختلف دور هم جمع شده بودند. مخصوصا مسئولین و ژورنالیست ها.

 

بین اونا یه ژورنالیست بود که به عبارتی اولین کسی بود که من حسرت زندگی شو خوردم .

 

آقای " بابک امین تفرشی " که احتمالا با فعالیت های ایشون آشنایی دارین

 

آقای تفرشی در ماهنامه ی " نجوم " مشغول به کارند اما چیزی که توجه منو به خودش جلب کرد اصلا اینا نبود

 

 

 

روز اختطامیه ایشون عکسهایی رو که در طول سفرهای نجومی شون گرفتند رو به نمایش گذاشتند .

 

 

 وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای چه عکسهایی .

 

  به خودم گفتم اینا هم دارن زندگی می کنن ما هم احتمالا داریم زندگی می کنیم اما این کجا و ... !

 

سرتو درد نیارم این آقا زندگیشو وقف ستاره ها کرده بود و روزها بعد از گذروندن یه شب نجومی

 

 دوربین شو بر می داشته و طبیعت اطرافشو قاب می کرده .

 

 

 

این آقا به خاطر عشقی که به آسمون داشته و گاهی واسه ماجرا جویی و شکار کسوف

 

از طبیعت الموت گرفته تا  پرس پولیس و شبهای شفاف و مرموز کویر و

 

حتی قطب جنوب   کنار پنگوئن ها یا جنگلهای آمازون کنار سرخ پوست ها

 

 و آبشارهای طویل و استرالیا و ... رو تجربه کرده.

 

 

 

 مهم نیس که این آدم کیه مهم اینه که تا حالا تمام عمرشو زندگی کرده .

 

 واسه دلش . واسه آسمون . و به قول پائولو کوئیلو واسه افسانه ی شخصی خودش!

 

 

 

حالا ما چند تا کادر طلایی تو ذهنمون داریم که توش منظره های فوق العادست؟

 

اگه بخوایم درآمد این آدما رو ناچیز در نظر بگیریم

 

به نظر من بازم دستاورد اون با مال ما قابل مقایسه نیست!

 

 

به خدا داریم زندگیمون رو بیخود و الکی می بازیما !!

 

 

 

حالا نمی گم به این شدت اما یک ماه هم که شده شب پنجشنبه بزن بیرون تا عصر جمعه !

 

 بعد اگه دلت اومد بقیه ی پنجشنبه جمعه های زندگی تو

 

 بشین تو خونه و هی با ریموت تلویزیونتون در جهان سیر کن !

 

 


 

سایت آقای تفرشی که مطمئنم با دیدن عکسهاشون با من هم عقیده می شی :

http://www.dreamview.net/dv/index.html

 

نظرات 5 + ارسال نظر
محسن سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 19:42 http://just4love.blogfa.com

واقعا با نظرت در مورد زدن بیرون از خونه و شهر موافقم
خوشحال میشم سری بزنی

پرستو چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 17:34

سلام
منم موافقم که ما هم زندگی می کنیم و اینام زندگی می کنن ؛ولی این حس حدود ۴ ساله پیش که ساله اول بودیم به من دست داد؛همون موقع که ایشون برای اولین بار با منجمای المانی به مناسبت بزرگداشت خیام اومده بودن نیشابور(ولی نه به شدت تو)[لبخند]
هر وقت خواستی بزنی بیرون به مام بگو.
اونجا به ما سر بزن ؛شاید خوشحال شدم.

خاطره پنج‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 05:59 http://khaterehkh.blogsky.com

من نجوم رو دوست دارم و طبیعت رو و عکس گرفتن از طبیعت رو

پاورلیفتر .... :::: عاشق پروردگار :::: جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:41 http://www.lahijweb.blogsky.com

سلام خاطره جان . ما رو حسابی از ذهنت پاک کردی آره ؟!
بابا سربازم !‌ایدز که ندارم !
آره ... ایده های خوبی داره برای زندگی ولی ما هم میتونیم اینچنین باشیم ... نمیتونیم ؟‌
من که سعیم اینه بتونم از همه چیز لذت ببرم یا احداقل دوست داشتنی های زندگیم رو در کنارم جاودانه کنم .
سبز باشی . یا علی

درسا دوشنبه 10 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 19:13

خیلی تپووووووول بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد